96.03.23

ساخت وبلاگ

بالاخره انجام شد...

نمیدونم باید بگم شروع شد یا بگم تمام شد...

نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت...

اصلا نمیدونم چه حسی دارم اصلا نمیدونم چرا این تصمیم گرفتم...

میترسم...

خوشحالم...

دلهره دارم...

غمگینم...

ذوق زده ام...

همه کسانی که میشناسم توی ذهنم اومدن...

همه چیزهای که دوست دارم و ازشون گذشتم...

همه خاطرات...

مغزم میخواهد منفجر بشه....

#مهاجرت

#نوشتم برای آینده

96.03.23...
ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 6 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 12:54

آدم ها با بندهای به زندگی وصل هستن

هرچه بیشتر بیاندیشی بندهای بیشتری میابی

من امشب یکی از بندهای دلم را به انسان دیگری بخشیدم

و سخت ترین شب برایم امشب هست

احساس میکنم امشب از تمام شب های این چندسال دلگیرتر و طولانی تر هست....

پ.ن:امشب جودی به یه نفر واگذار شد

پ.ن:اینجا نوشتم تا یادم ببماند از چه چیزهای دل کندم برای هدفم....

96.03.23...
ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:14

امسال زمستان نبودهوایش زمستان نبود ولی حالش زمستان بودزمستانی سخت...از آن زمستان ها که حالت را میگیرد...از آن زمستان ها سوزش به استخوانت میرسدهرچه بپوشی باز هم سرد و جان سوز هستاز آن زمستان ها که امیدی به بهار نداری گویی بهاری اصلا نخواهد آمد...آدم دلش که گرفته باشد همیشه زمستان هست حتی اگه عاشق زمستان باشی باز برایت بوی تنفر میدهد...امسال زمستان بود که فهمیدم آدم ها وقتی به تنگنا برسند دیگر به هیچ چیز فکر نمیکنند و هرچه تو فیلسوفانه و منطقی حرف بزنی گزافه گویی بیش نیستی...امسال زمستان بود که دیگر امیدی به فردایش ندارم.... 96.03.23...ادامه مطلب
ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 3 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 13:15

جای خالی...که با هیچ چیزی پر نمیشود...جای خالی پدربزرگ ها و رفتگان...جای خالی سلامتی...جای خالی شادی...جای خالی از ته دل خندیدن...جای خالی کودکیمان و جوانیمان که تمام شد...جای خالی عمری که دارد میگذرد ...جای خالی فاصله ای که نباید باشد...جای خالی آرزوهای که بر باد رفتن...جای خالی امیدها...جای خالی عشق که رفته رفته کمرنگ میشود...جای خالی‌...جای خالی ها، اگر پر میشد که اسمش جای خالی نبود... 96.03.23...ادامه مطلب
ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 3 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 13:15

دیشب تا صبح باران آمد

دیشب تا صبح دلم قدم زدن در باران را طلبید

دیشب تا صبح دلم دلهره با تو بودن را داشت

دیشب تا صبح دلم هوایی بود

دیشب تا صبح دلم یاداور خاطرات بود

دیشب تا صبح به صورت تو خیره بود

دیشب تا صبح دستانم تو را لمس کرد

دیشب تا صبح دلم در هوای تو بود...

...........

پ.ن:وقتی دلت لک میزنه برای عاشقانه های گذشته 96.03.23...

ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 58 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 7:00

بزرگترین و زیباترین اتفاق دنیا در زندگی مشترک من و سینا جان....❤ماهورا جانم به دنیا اومد❤۱۴۰۰/۱۱/۰۴مامان من همیشه از اتاق عمل میترسیدم هرچند زیاد رفتم سرکشی ولی محیط اتاق عمل انگار داری میری کشتارگاه،خدا را شکر که ماهورا داره روند طبیعی طی میکنه 96.03.23...ادامه مطلب
ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 64 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 7:00

شیشه عمرم در دستانم خدایا مبادا فراموش کنی نگهدارش باشیخدایا مبادا بگذاری بندگانت آزارش دهندخدایا مبادا بگذاری دل نازک حریرش را کسی تار کندخدایا مبادا بگذاری آهنگ زندگیش غم شود....اولین عید ماهورا،از دوست و آشنا عیدی گرفته 96.03.23...ادامه مطلب
ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 63 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 7:00

یه روز... چرخ روزگار،بد چرخید کام روزگار،تلخ شد رفیق،نارفیق شد خوب،بد شد خلاصه.... ته جاده خدا ایستاده بود خیلی وقت منتظر بود  دیده بود خیلی دیر شده همه راه ها را بسته بود تنها راه خدا بود ...... پ.ن: 96.03.23...ادامه مطلب
ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 103 تاريخ : جمعه 12 بهمن 1397 ساعت: 3:30

یه شب نحس یه شب با تاریکی و خفقان همه چیز آوار شد روی سرمان... ..... یک هفته ای بود که درگیر ازمایش و اسکن اینا بودن، و بعد هر ازمایشی گفتن همه چیز خوبه،همه چیز عالیه، حالا.... بعد یک هفته گفتن، عمر د 96.03.23...ادامه مطلب
ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 112 تاريخ : جمعه 12 بهمن 1397 ساعت: 3:30

دانه دانه میبافم از عشق رج به رج میخوانم از درد دلتنگی ........... پ.ن: 40 روز دیگه یه خبری هست.خیلی بهش فکردم خلاصه میشه توی دوتا خط بالا😊 خودم که خیلی خوشحال ولی ته دل یکم خالیه 😒 96.03.23...ادامه مطلب
ما را در سایت 96.03.23 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dehkade2shiva بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 15:35